« بسم الله الرحمن الرحيم ...؛ اين وصيت حسينبيعلي است به برادرش محمد حنفيه.
حسين گواهي ميدهد به توحيد و يگانگي خداوند و اين که براي خدا شريکي نيست
و محمد (ص) بنده و فرستاده اوست و آئين حق ( اسلام ) را از سوي خدا
( براي جهانيان ) آورده است و شهادت ميدهد که بهشت و دوزخ حق است و
روز جزا بدون شک به وقوع خواهد پيوست و خداوند همه انسانها را در چنين روزي زنده خواهد نمود. »
امام در وصيت نامهاش پس از بيان عقيده خويش درباره توحيد و نبوت و معاد،
هدف خود را از اين سفر اين چنين بيان نمود:
« من نه از روي خودخواهي و يا براي خوشگذراني و نه براي فساد و ستمگري
از شهر خود بيرون آمدم؛ بلکه هدف من از اين سفر، امر به معروف و نهي از منکر
و خواستهام از اين حرکت، اصلاح مفاسد امت و احياي سنت
و قانون جدّم، رسول خدا (ص) و راه و رسم پدرم، عليبنابيطالب (ع) است.
پس هر کس اين حقيقت را از من بپذيرد ( و از من پيروي کند )
راه خدا را پذيرفته است و هر کس رد کند ( و از من پيروي نکند )
من با صبر و استقامت ( راه خود را ) را در پيش خواهم گرفت تا خداوند در ميان من و
بنياميه حکم کند که او بهترين حاکم است.
و برادر ! اين است وصيت من به تو و توفيق از طرف خداست.
بر او توکل ميکنم و برگشتم به سوي اوست. »
منبع: بحارالانوار،
44/329
يكى از خصوصيات قيام حسين بن على عليه السلام و از پيامهاى عاشورا اين است
كه آن حضرت على رغم قلت ياران و كثرت دشمنانش كه بايد طبق محاسبات ظاهرى
به هر نحو ممكن ، اصحاب و ياران خويش را براى كمك و ياريش دعوت و تشويق و
در صورت نياز از جايگاه ولايت و امامت ، آنان را مجبور و ملزم نمايد، ولى برخلاف اين روش ،
آن حضرت در موارد مختلف ، گاهى به طور عموم و گاهى به طور خصوص ،
به آن اجازه انتخاب كارزار يا تر...
((و من به همه شما اجازه دادم به وطنهاى خود برگرديد، همه شما آزاد هستيد و
من بيعتى در گردن شما ندارم ، اينك شب فرا رسيده ، تاريكى آن را مركب خويش قرار دهيد
و هر يك از شما دست يكى از اهل بيت مرا بگيريد و به سوى شهر و ديار خود متفرق شويد )).
امام عليه السلام نزديك غروب تاسوعا يا پس از نماز مغرب شب عاشورا،
خطاب به اهل بيت و اصحاب خود، خطبه اى ايراد فرمود، در آن خطبه ضمن
سپاسگذارى از همه آنان خبر شهادت خويش را كه در كربلا واقع خواهد شد، ا
ز زبان رسول خدا صل الله عليه و آله وسلم نقل فرمود و اين جمله را هم اضافه نمود كه
اينك زمان اين شهادت فرا رسيده است ، سپس به تمام اهل بيت و يارانش فرمود شما
در رفتن و نجات جان خويشتن آزاد هستيد. و جمله ياد شده از فرازهاى همين خطبه است :
3 - حسبكم من القتل بمسلم ، اذهبوا قد اذنت لكم .(102)
((فرزندان عقيل ! كشته شدن مسلم بن عقيل براى (خانواده ) شما بس است ،
من شما را مرخص كردم از اين منطقه بيرون برويد )).
امام عليه السلام در سخنرانى شب عاشورا (در فراز قبل اشاره گرديد)
پس از اجازه مرخصى عمومى و پس از شنيدن پاسخ ياران خويش كه
دليل وفادارى و ايمان ثابت آنان بود،
متوجه فرزندان عقيل گرديد و آنان را بالخصوص مورد خطاب قرار داد كه :
((حسبكم من القتل بمسلم ، اذهبوا قد اذنت ك آن را داده و حتى نزديكترين
اهل بيت خويش را نيز در اين انتخاب نمودن مسير دلخواه و مورد نظرشان ، مخير نموده است .
اين اصل اساسى است در ميان قيامهاى ظاهرى و معنوى و يك فرق بارزى است كه
پيشوايان و رهبران غير واقعى متمايز مى سازد؛ چون اين نوع رهبران ،
معمولا براى جلب و مساعدت ديگران ، به هر حيله و تزوير متمسك مى گردند
و براى به دست آوردن پيروزى ، از توسل به هيچ عمل خلاف و غير انسانى ، امتناع نمى ورزند.